مو وا سام سالیان سال با هم دوست بودند سام در بستر مرگ افتاده بود و مو برای عیادت و

دیدنش پیش او رفته بود.

-مو:میدونی در طول زندگی من و تو بیس بال را خیلی دوست داشتیم یه لطفی در حق من

میکنی رفیق؟وقتی رفتی بهشت به من بگو اونجا هم بیس بال بازی میکنند؟

-سام:من و تو دوسالیان سال دوستان خوبی برای هم بودیم این در خواست تو را حتما انجام

میدم.

سام مرد...چندین شب از مرگ او میگذرد.مو خوابیده است صدایی از دور میشنود که گویی او 

را خطاب میکند!مو ناگهان بلند میشود:

-کیه؟؟

-منم سام!

-یعنی چی؟سام مرده!

-دارم بهت میگم من سام هستم.

-ا...ااا تویی؟کجایی؟

-من توو بهشتم.اومدم بهت بگم دو تا خبر برات دارم!یکی خوب و یکی بد!

-اول خوبه رو بگو.

-خبر خوب اینه که توو بهشت بیس بال هم هست.

-جدی میگی؟پس عالیه!حالا خبر بده چیه؟؟

-تو سه شنبه توو تیم هستی!!